بیماری های مشابه

لیپوسارکوما
لیپوسارکوما
شایع‌ترین انواع سارکومای بافت نرم، لیپوسارکوما (Liposarcoma) است که توموری بدخیم و زیرجلدی است و از بافت چربی (ادپوسیتی) تشکیل شده و به طور معمول بدون درد و با رشد کند و پیش‌رونده همراه است. لیپوسارکوما بیشتر در بزرگسالان بین ۴۰ تا ۷۰ سال مشاهده می‌شود، اما می‌تواند در تمام گروه‌های سنی رخ دهد. گاهی اوقات ممکن است به صورت غیر معمولی رشد کند و به سرعت بزرگ شده و زخم شود. به ندرت لیپوسارکوما از یک نئوپلاسم خوش‌خیم بافت نرم به یک تومور بدخیم تبدیل می‌شود.

رابدومیوسارکوم
رابدومیوسارکوم
رابدومیوسارکوما (Rhabdomyosarcoma) یک تومور بدخیم مزانشیمی است که از ماهیچه‌های اسکلتی منشأ می‌گیرد. این تومور شایع‌ترین سارکوم بافت نرم در کودکان و نوجوانان است، اما در بزرگسالان نادر می‌باشد. رابدومیوسارکوما اغلب در ناحیه سر و گردن، اندام‌ها، سیستم‌های گوارشی و ادراری-تناسلی و همچنین در نواحی خلف صفاقی و پارا مننژیال رخ می‌دهد.

"لنفوم"
"لنفوم"
اصطلاحات و طبقه‌بندی‌های موجود برای تعریف طیف گسترده‌ای از نفوذهای لنفوپرولیفراتیو بدخیم پوستی متغیر و در حال تکامل هستند. طبقه‌بندی‌های کنونی بر اساس یافته‌های بالینی، پاتولوژیک، ایمونوپاتولوژیک، مولکولی و سیتوژنتیک استوارند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) در اصلاح طبقه‌بندی لنفوم اروپایی-آمریکایی تجدیدنظرشده (REAL)، سه دسته اصلی از بدخیمی‌های لنفوئیدی را به رسمیت می‌شناسد: لنفوم‌های سلول B، سلول T / سلول‌های قاتل طبیعی (NK) و لنفوم هوچکین. این طبقه‌بندی شامل لنفوم‌ها و لوسمی‌های لنفوئیدی می‌شود. هر یک از این دسته‌ها به زیرمجموعه‌های بیشتری تقسیم می‌شوند. به عنوان مثال، می‌توان به لنفوم‌های اولیه پوستی سلول B و لنفوم‌های اولیه پوستی سلول T (CTCL) اشاره کرد.

"درماتوفیبروسارکوم برجسته"
"درماتوفیبروسارکوم برجسته"
درماتوفیبروسارکومای برجسته (Dermatofibrosarcoma protuberans یا DFSP) یک سارکومای بافت نرم با درجه‌ی میانی است که از فیبروبلاست‌ها منشاء می‌گیرد. این بیماری عمدتاً در بزرگسالان جوان تا میانسال مشاهده می‌شود، اما می‌تواند به‌صورت ضایعه‌ی مادرزادی یا اکتسابی در کودکان نیز بروز کند. DFSP تقریباً دو برابر بیشتر در افراد با تبار آفریقایی شایع است و شیوع آن در زنان کمی بیشتر است. در حدود ۹۰٪ از موارد DFSP، ترانسلوکاسیون t(17;22) وجود دارد که منجر به ادغام ژن‌های کلاژن 1a1 (COLL1A1) و فاکتور رشد مشتق از پلاکت B (PDGFB) می‌شود، که این امر به فعال‌سازی دائمی سیگنالینگ تیروزین کیناز منجر می‌گردد.

"لنفوم"
"لنفوم"
اصطلاحات و طبقه‌بندی‌های موجود برای تعریف طیف گسترده‌ای از نفوذهای لنفوپرولیفراتیو بدخیم پوستی متغیر و در حال تکامل هستند. طبقه‌بندی‌های کنونی بر اساس یافته‌های بالینی، پاتولوژیک، ایمونوپاتولوژیک، مولکولی و سیتوژنتیک استوارند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) در اصلاح طبقه‌بندی لنفوم اروپایی-آمریکایی تجدیدنظرشده (REAL)، سه دسته اصلی از بدخیمی‌های لنفوئیدی را به رسمیت می‌شناسد: لنفوم‌های سلول B، سلول T / سلول‌های قاتل طبیعی (NK) و لنفوم هوچکین. این طبقه‌بندی شامل لنفوم‌ها و لوسمی‌های لنفوئیدی می‌شود. هر یک از این دسته‌ها به زیرمجموعه‌های بیشتری تقسیم می‌شوند. به عنوان مثال، می‌توان به لنفوم‌های اولیه پوستی سلول B و لنفوم‌های اولیه پوستی سلول T (CTCL) اشاره کرد.

لیپوسارکوما
لیپوسارکوما
شایع‌ترین انواع سارکومای بافت نرم، لیپوسارکوما (Liposarcoma) است که توموری بدخیم و زیرجلدی است و از بافت چربی (ادپوسیتی) تشکیل شده و به طور معمول بدون درد و با رشد کند و پیش‌رونده همراه است. لیپوسارکوما بیشتر در بزرگسالان بین ۴۰ تا ۷۰ سال مشاهده می‌شود، اما می‌تواند در تمام گروه‌های سنی رخ دهد. گاهی اوقات ممکن است به صورت غیر معمولی رشد کند و به سرعت بزرگ شده و زخم شود. به ندرت لیپوسارکوما از یک نئوپلاسم خوش‌خیم بافت نرم به یک تومور بدخیم تبدیل می‌شود.

"لیومیوسارکوم پوستی"
"لیومیوسارکوم پوستی"
لایومیوسارکوما (Leiomyosarcoma) یک تومور نادر و بدخیم عضله صاف است که می‌تواند بخش‌های مختلفی از بدن از جمله رحم، دستگاه گوارش، مثانه و پوست را تحت تأثیر قرار دهد. این خلاصه به لایومیوسارکومای پوستی می‌پردازد. لایومیوسارکومای پوستی از عضلات راست‌کننده مو (arrector pilorum) منشأ می‌گیرد و به صورت یک ندول (nodule) منفرد ظاهر می‌شود. ناحیه پایینی بدن مکان شایعی برای این تومور است، اما ضایعاتی نیز در تنه، ناحیه آنوژنیتال، اندام فوقانی و سر و گردن گزارش شده است. وجود ضایعات متعدد غیرمعمول بوده و باید نگرانی‌هایی در خصوص رویدادهای متاستاتیک، به‌ویژه از بیماری‌های با منشأ غیرپوستی، ایجاد کند. لایومیوسارکومای پوستی ظاهری غیرمخصوص دارد و ممکن است با بسیاری از بیماری‌های دیگر اشتباه گرفته شود. تحلیل هیستوپاتولوژیک (histopathologic analysis) برای تشخیص قطعی ضروری است.

"کارسینوم سلول کلیوی"
"کارسینوم سلول کلیوی"
سرطان سلول کلیوی (Renal Cell Carcinoma یا RCC) بخش عمده‌ای از نئوپلاسم‌های بدخیم ناشی از کلیه را تشکیل می‌دهد. این نوع سرطان اغلب تا مراحل پیشرفته بیماری بدون علامت است و در زمان تشخیص، از هر چهار بیمار، یک نفر دارای بیماری پیشرفته موضعی یا متاستاز دوردست است. بیشترین بروز این بیماری در سنین ۵۰ تا ۷۰ سالگی و نسبت مرد به زن ۲ به ۱ است. عوامل خطر برای توسعه RCC شامل مصرف سیگار، بیماری کیستیک اکتسابی کلیه، فشار خون بالا، چاقی، مواجهه شغلی (آزبست، کادمیوم، سرب، پتروشیمی) و سندرم فون هیپل-لینداو می‌باشد.

سرطان پانکراس
سرطان پانکراس
سرطان پانکراس (pancreatic carcinoma) معمولاً از پانکراس برون‌ریز (exocrine pancreas) منشاء می‌گیرد و چهارمین علت مرگ ناشی از سرطان در مردان و زنان در ایالات متحده است. آدنوکارسینوم مجرایی (ductal adenocarcinoma) و زیرمجموعه‌های آن ۸۵ درصد از تمام سرطان‌های پانکراس را تشکیل می‌دهند و بقیه موارد شامل نئوپلاسم‌های کیستیک موکوزی (mucinous cystic neoplasms)، پانکربلاستوما (pancreatoblastoma)، سیست‌آدنوما سروز (serous cystadenoma)، تومورهای نورواندوکرین (neuroendocrine tumors) و نئوپلاسم‌های پاپیلاری-موکوزی درون‌مجرایی (intraductal papillary-mucinous neoplasms) هستند. سرطان پانکراس در مردان شایع‌تر از زنان است و شیوع آن با افزایش سن بیشتر می‌شود.

سرطان قشر آدرنال
سرطان قشر آدرنال
کارسینوم قشر آدرنال (adrenocortical carcinoma) یک تومور بدخیم نادر قشر غده فوق کلیوی است که شیوع آن در حدود یک مورد در هر یک میلیون بزرگسال می‌باشد. این تومور معمولاً به صورت یک‌طرفه بوده و ممکن است شکل نامنظم داشته باشد. کارسینوم‌های آدرنال ممکن است به صورت اتفاقی در تصویربرداری‌ها کشف شوند یا پس از بروز علائم اختلالات غدد درون‌ریز (endocrine dysfunction) در بیمار، مانند پرکاری کورتیزول (hypercortisolism) یا ویریلیزاسیون (virilization) شناسایی شوند. حدود نیمی از کارسینوم‌های آدرنال هورمون تولید نمی‌کنند، در حالی که نیمی دیگر ترکیبی از هورمون‌های معمول قشر آدرنال را تولید می‌کنند.

"لیپوما"
"لیپوما"
لیپوماها تومورهای خوش‌خیم سلول‌های چربی بالغ و با رشد آهسته هستند. آن‌ها شایع‌ترین تومور بافت نرم می‌باشند.

فئوکروموسیتوما
فئوکروموسیتوما
فئوکروموسیتوما (Pheochromocytoma) یک نئوپلاسم نادر مترشحه کاته‌کولامین با منشاء آدرنال است؛ وقتی که این تومور خارج از غده آدرنال باشد، به آن پاراگانگلیوما (Paraganglioma) گفته می‌شود. فئوکروموسیتوما به عنوان "بزرگترین تقلیدگر" شناخته می‌شود، زیرا علائم بالینی آن شباهت زیادی به بسیاری از شرایط دیگر دارد. تا ۱۵٪ از بیماران ممکن است بدون علائم باشند. شایع‌ترین علائم شامل فشار خون بالا (Hypertension) (از جمله فشار خون ناپایدار)، تپش قلب، تعریق زیاد، سردرد شدید، لرزش، رنگ‌پریدگی و تنگی نفس است. علائم غیرمعمول شامل اضطراب، درد شکم، تهوع، استفراغ، یبوست، بی‌خوابی و کاهش وزن است. شیوع فئوکروموسیتوما در بیماران مبتلا به فشار خون کمتر از ۰.۲٪ است. به ندرت، پاراگانگلیوما ممکن است در قلب رخ دهد. عوارض قلبی عروقی ناشی از افزایش کاته‌کولامین نادر است اما می‌تواند به کاردیومیوپاتی استرسی منجر شود. علائم بالینی با دوره کوتاه مدت علائم (مانند ۱۵-۲۰ دقیقه) که ممکن است چندین بار در روز تکرار شود، مشخص می‌شود. فعالیت بدنی (ورزش متوسط تا شدید) یا حرکات روده ممکن است علائم را تحریک کند. گاهی اوقات فئوکروموسیتوما به طور تصادفی در طی بررسی‌ها کشف می‌شود.

نوروفيبرومای منفرد
نوروفيبرومای منفرد
نوروفیبروم‌های منفرد (Solitary neurofibromas) تومورهای خوش‌خیم با مرز مشخص و بدون کپسول از بافت‌های نورومزانشیمی (neuromesenchymal tissue) شامل سلول‌های شوان (Schwann cells)، سلول‌های دور عصبی (perineural cells)، فیبروبلاست‌ها (fibroblasts) و ماست‌سل‌ها (mast cells) همراه با آکسون‌های عصبی هستند. این تومورها به صورت پاپول‌ها یا ندول‌های لاستیکی و به رنگ پوست یا بنفش ظاهر می‌شوند و معمولاً بدون علامت هستند. نوروفیبروم‌های منفرد می‌توانند در هر نقطه از بدن ایجاد شوند. این تومورها عمدتاً در بزرگسالی و اواخر نوجوانی بروز می‌کنند و نشانه‌ای از نوروفیبروماتوز (neurofibromatosis) نیستند. تفاوتی در بروز این تومورها بین جنسیت‌ها وجود ندارد.

نورولموم
نورولموم
نورولموم‌ها که با نام‌های شوانوما (schwannomas)، نورینوما (neurinomas) و تومورهای سلول شوان (Schwann cell tumors) نیز شناخته می‌شوند، تومورهای خوش‌خیم و نادری هستند که از سلول‌های شوان پوشش اعصاب محیطی یا جمجمه‌ای منشأ می‌گیرند. این تومورها به‌طور معمول به صورت خودبه‌خودی ایجاد می‌شوند، اما ممکن است در محل‌های آسیب‌دیده قبلی نیز رخ دهند. بروز این تومورها در زنان کمی بیشتر از مردان است و می‌توانند در هر سنی ظاهر شوند. اگرچه بیشتر این تومورها به صورت منفرد و بدون ارتباط با هیچ سندرومی بروز می‌کنند، اما ممکن است در بیماران مبتلا به نوروفیبروماتوزیس (neurofibromatosis) نیز دیده شوند. همچنین گزارش‌هایی از بروز نورولموم‌های متعدد وجود دارد. این تومورها ممکن است بدون علامت، حساس یا دردناک باشند و به ندرت پارستزی (paresthesias) ممکن است رخ دهد.

خرید اشتراک